نقشه مغزی فرد افسرده | تشخیص افسردگی با نقشه مغزی (qEEG)

آخرین بروزرسانی: 28 نوامبر 2024
یکی از رایج‌ترین و تاثیرگذارترین اختلالات روانی که تاثیر بسیار عمیق و قابل توجهی بر کیفیت زندگی فرد می‌گذارد، افسردگی می‌باشد. متخصصان جهت تشخیص این اختلال از روش‌های متفاوتی از جمله مصاحبه‌های روان شناختی، پرسشنامه‌های تخصصی و... بهره می‌گیرند؛ اما در سال‌های اخیر، تهیه نقشه مغزی فرد افسرده، به عنوان یک ابزار نوین، پیشرفته و منحصر به فرد، کمک شایانی به متخصصان این حوزه در راستای تشخیص بهتر و سریع‌تر کرده است. نقشه مغزی افسردگی، به پژوهشگران و پزشکان، اجازه بررسی و شناسایی فعالیت‌های غیرعادی مغز را می‌دهد و به این ترتیب، این اختلال، با دقت بیشتری تشخیص داده می‌شود.
نقشه مغزی فرد افسرده
فهرست عناوین محتوا

نقشه مغزی یا الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG)، روشی است که در آن، فعالیت‌های الکتریکی مغز ثبت شده؛ و تغییرات و ناهنجاری‌های نورون‌های مغز، نشان داده می‌شوند. در افراد مبتلا به افسردگی، الگوهای فعالیت‌های مغز بررسی شده و الگوهای تغییر کرده و خاص این فعالیت‌ها، شناسایی می‌شوند. این تغییرات می‌تواند شامل مواردی مانند کاهش فعالیت در نواحی قدامی مغز، به‌خصوص ناحیه پیش پیشانی چپ باشد. این ناحیه، مسئولیت پردازش هیجانات و تنظیمات خلقی را برعهده دارد؛ بنابراین، مختل شدن عملکرد آن، تبعاتی از جمله بروز بیشتر احساسات منفی و کاهش انگیزه را به دنبال دارد.

چگونه نقشه مغزی فرد افسرده بررسی می‌شود؟

برای بررسی دقیق‌تر نقشه مغزی فرد افسرده، از روش‌های پیشرفته‌ای مانند الکتروانسفالوگرافی کمی یا به اختصار qEEG استفاده می‌شود. qEEG چیست؟ این تکنیک، که مخفف Quantitative Electroencephalography است؛ به بررسی و تحلیل کمی و دقیق نعالیت الکتریکی مغز می‌پردازد. با استفاده از qEEG، متخصصان توانایی تشخیص دقیق‌تر الگوهای ناهنجار در فعالیت مغز و همچنین تغییرات امواج مغزی مانند آلفا، بتا، تتا و… را کسب می‌کنند. این تغییرات، ارتباط تنگاتنگی با علائم افسردگی مانند عدم توانایی در تمرکز، خستگی مداوم و افت انرژی دارد.

این روش، یک روش تصویربرداری از مغز است که با ارائه یک تصویر کامل از ساختار و عملکرد مغز، علاوه بر کمک به درک بهتر افسردگی، می‌تواند در برنامه ‌ریزی درمان‌های موثر و فردی‌سازی‌شده‌ی آنها نقش مهمی ایفا کند. اگر مایل به دریافت اطلاعات تکمیلی درخصوص این روش نوین و کاربردهای آن هستید، مقاله‌ی “qEEG چیست؟” را مطالعه کنید.

نقشه مغزی فرد افسرده چگونه است؟

در فرد افسرده، الگوهای و فعالیت‌های مغز، به اشکال ناهماهنگ و غیرعادی بروز می‌کند. این الگوها در نقشه مغزی افسردگی، به تفاوت‎‌های قابل ملاحظه‌ای در فعالیت‌های الکتریکی مغز اشاره می‌کند که غالبا با الکتروانسفالوگرافی (EEG) ثبت می‌شود. در ادامه ویژگی‌های اصلی نقشه مغزی فرد افسرده بررسی می‌گردد.

نقشه مغزی فرد افسرده به‌خوبی تغییرات قابل ‌توجهی را در الگوهای فعالیت مغزی نشان می‌دهد. این تغییرات معمولاً شامل کاهش فعالیت در نواحی پیش‌ پیشانی چپ، عدم تعادل در امواج مغزی، کاهش حجم و فعالیت هیپوکامپ، کاهش ارتباط نواحی مغز و… است که با علائم افسردگی نظیر کاهش انگیزه، احساسات منفی، اختلال تمرکز، کاهش لذت، اضطراب و اختلالات خودادراکی مرتبط هستند. اما لازم به ذکر است که این تغییرات تنها منحصر به افسردگی نیستند. بسیاری از اختلالات روانی دیگر مانند اختلال دوقطبی نیز الگوهای خاصی از فعالیت مغزی دارند.

در نقشه مغزی افراد دوقطبی، علاوه بر علائمی مشابه با افسردگی، تغییرات دینامیکی بین فازهای مانیا و افسردگی نیز دیده می‌شود. به‌عنوان مثال، در فاز مانیا ممکن است شاهد افزایش فعالیت در نواحی مرتبط با هیجان و انرژی باشیم؛ در حالی که در فاز افسردگی مشابه با نقشه مغزی افراد افسرده، کاهش فعالیت و عدم تعادل در نیمکره‌های مغزی نمایان گردد. بررسی دقیق این تفاوت‌ها و شباهت‌ها به پزشکان در تشخیص و برنامه ‌ریزی روند درمان، بویژه در اختلالات پیچیده مانند بیماری دوقطبی، کمک می‌کند.

تغییرات بخش جلویی مغز در نقشه مغزی فرد افسرده

یکی از رایج‌ترین تغییرات از نشانه‌های افسردگی در نقشه مغزی، کاهش فعالیت در ناحیه پیش پیشانی (پره فرونتال) چپ یا به اختصار (DLPFC) است. ناحیه پیش پیشانی چپ، مسئولیت پردازش هیجانات و تصمیم‌گیری را برعهده دارد. کاهش فعالیت در این ناحیه، منجر به بروز بیشتر احساسات منفی، کاهش انگیزه و ایجاد اختلال در فرایند تصمیم‌گیری می‌شود. در این حین، ممکن است، ناحیه پیش پیشانی راست، دچار افزایش فعالیت بشود و بر تعادل منفی هیجانی در فرد افسرده دامن بزند.

عدم تعادل و تغییرات امواج مغزی

اغلب افراد مبتلا به افسردگی، دچار ناهماهنگی و اختلال در میزان توزیع و قدرت امواج مغزی‌شان مانند امواج آلفا، بتا، تتا و… می‌شوند. این امواج، هر کدام نقش خاصی در عملکرد مغز دارند که در ادامه به تفکیک توضیح داده می‌شود.

تغییرات امواج آلفا

امواج آلفا، بیشتر مربوط به حالت آرامش و استراحت ذهنی انسان هستند. یکی از نشانه‌های افسردگی، افزایش فعالیت امواج آلفا در ناحیه پیش‌ پیشانی بویژه در نیمکره چپ می‌باشد. این افزایش با نشانه‎‌هایی مانند کاهش انرژی، بی‌تحرکی و کاهش توانایی مدیریت استرس همراه می‌شود. علاوه بر این، افزایش فعالیت امواج آلفا در نواحی پس‌سری ممکن است مشهود باشد؛ که این افزایش می‌تواند نشانه‌ای از تلاش مغز برای جبران کاهش فعالیت در نواحی دیگر باشد.

تغییرات امواج بتا

امواج بتا، امواج مغزی ما در حالت‌های بیداری، تمرکز و فعالیت ذهنی بالا با نیاز شدید به پردازش اطلاعات هستند. در برخی از افراد افسرده، کاهش فعالیت امواج بتا در نواحی مرتبط با پردازش اطلاعات و تمرکز مشاهده می‌شود. به طور مثال، کاهش فعالیت امواج بتا در نواحی پیشانی، منجر به بروز مشکلات در تمرکز و توجه فرد می‌شود. افراد افسرده غالبا در انجام وظایف روزمره و تمرکز بر روی کارها دچار مشکل می‌شوند.

از طرفی، همانند افزایش امواج آلفا، افزایش فعالیت امواج بتا در نواحی دیگر مغز می‌تواند نشانه‌ای از تلاش مغز برای جبران کاهش فعالیت در نواحی دیگر باشد. این تغییرات می‌تواند به افزایش اضطراب و نگرانی منجر شود.

تغییرات امواج تتا

امواج تتا در مواقع آرامش عمیق، خواب سبک و حالاتی از مدیتیشن، بروز می‌کنند. افزایش امواج تتا در افراد افسرده اکثرا در نواحی قدامی مغز مشاهده می‌شود. این افزایش ممکن است نشانه‌ای از تمایل  فرد به عقب‌نشینی روانی و غرق شدن در افکار منفی باشد. علاوه بر این، نشانه‎‌هایی مانند کاهش تمرکز، افزایش خیال پردازی و همچنین اشتغال ذهنی به افکار منفی و نگرانی می‌تواند افزایش فعالیت امواج تتا را توجیه کند.

از طرفی، کاهش فعالیت امواج تتا در نواحی پس‌سری، ممکن است به مشکلاتی در پردازش اطلاعات و حافظه منجر شود. افراد افسرده ممکن است در به خاطر سپردن اطلاعات جدید و یادگیری مسائل دچار مشکل شوند.

عدم تعادل نیمکره‌ای

عموما در نقشه مغزی افراد افسرده، عدم تعادل فعالیت نیمکره‌های مغزی مشاهده می‌شود. به ‌طور معمول، نیمکره چپ فعالیت بیشتری نسبت به نیمکره راست دارد، اما در افراد افسرده این تعادل به هم می‌خورد. در افراد افسرده، نیمکره راست دارای فعالیت بیشتری می‌شود؛ که با احساسات منفی و استرس‌های عاطفی مرتبط است.

کاهش هم‌زمانی در شبکه‌های مغزی

از دیگر تغییرات نقشه مغزی افسردگی، کاهش هم زمانی بین نواحی مختلف مغز است. این امر، به معنای کاهش همکاری و ارتباط نواحی مختلف مغز است؛ که باعث ایجاد اختلال در پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیر‌ی‌ها و حل مسئله می‌شود.

کاهش فعالیت در ناحیه هیپوکامپ

هیپوکامپ، ناحیه‌ای از مغز است که یکی از اصلی‌ترین نقش‌ها را در حافظه و یادگیری دارد. این بخش در افراد افسرده ممکن است دچار کاهش فعالیت گردد و حتی اندازه آن کوچکتر شود. یکی از دلایل تغییرات هیپوکامپ، می‌تواند ترشح بیش از حد هورمون استرس (کورتیزول) باشد که به مرور زمان آسیب زیادی به این نواحی وارد می‌کند.

کاهش فعالیت هیپوکامپ، تبعاتی از جمله ایجاد مشکلات حافظه و کاهش توانایی برای لذت بردن از تجربیات مثبت دارد. نکته قابل توجه این است که، کاهش حجم هیپوکامپ با شدت و مدت زمان افسردگی ارتباط زیادی دارد. به عبارت دیگر، هرچه افسردگی شدیدتر و طولانی‌تر باشد، احتمال کاهش حجم هیپوکامپ بیشتر است.

افزایش فعالیت در نواحی آمیگدال

آمیگدال نقش مهمی در پردازش احساسات منفی مانند ترس و اضطراب دارد. در افراد افسرده، فعالیت این ناحیه می‌تواند افزایش یابد؛ که این افزایش منجر به ایجاد احساسات منفی و اضطراب بیشتر در فرد مبتلا به افسردگی می‌شود.

در نهایت، تهیه نقشه مغزی فرد افسرده، به عنوان یکی از ابزارهای پیشرفته تشخیصی، کمک شایانی به متخصصان می‌کند تا با مشاهده الگوهای غیرعادی در فعالیت مغزی، درک بهتر این اختلال روان کسب کرده و افسردگی را با دقت بیشتری شناسایی کنند. با بهره گیری از نقشه مغزی افسردگی، می‌توان تغییراتی نظیر کاهش فعالیت در ناحیه پیش‌ پیشانی چپ، عدم تعادل در امواج و همچنین، کاهش حجم یا فعالیت در هیپوکامپ را شناسایی کرده و نشانه‌های بیماری افسردگی نظیر تغییرات حافظه، خلق و خو، ناتوانی در حل مسئله و تنظیم هیجانات را توجیه نمود. این ابزار نوین، امکان تشخیص زودهنگام و بهبود روش‌های درمانی را فراهم کرده است.

منابع:

  1. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/
  2. https://www.mayoclinic.org/
  3. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *