نقشه مغزی افراد دوقطبی | تشخیص دو قطبی با نقشه مغزی (qEEG)

آخرین بروزرسانی: 28 نوامبر 2024
یکی از اختلالات روانی که با نوسانات شدید و غیرقابل پیش‌بینی در حالت روحی، بین دوره‌های افسردگی و شیدایی (مانیا) مشخص می‌شود؛ بیماری دوقطبی نام دارد. نقشه مغزی افراد دوقطبی، که به عنوان ابزاری پیشرفته برای بررسی فعالیت‌های عصبی و الگوهای مغزی بیماران شناخته می‌شود، نقش مهمی در تشخیص و مدیریت اختلال دوقطبی ایفا می‌کند. تهیه نقشه مغزی فرد دوقطبی، به پزشکان کمک می‌کند تا با تشخیص زودهنگام‌تر و چیدن استراتژی‌های درمانی مناسب‌تر، به بهبود کیفیت زندگی افراد دوقطبی کمک کنند.
نقشه مغزی افراد دوقطبی
فهرست عناوین محتوا

طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی، حدود 60 میلیون نفر در سراسر جهان تحت تاثیر اختلال دوقطبی، این اختلال روانپزشکی ناتوان ‌کننده با پیامدهای جدی برای فرد مبتلا و خانواده‌های آن‌ها، هستند. با استفاده از تکنولوژی‌های تصویربرداری مانند qEEG، الگوهای مشخصی از فعالیت مغزی مرتبط با نوسانات احساسی و شناختی بیماران، در غالب نقشه مغزی فرد دوقطبی، قابل دستیابی است.

در مطالعاتی که در حوزه نقشه مغزی افراد دوقطبی انجام شده است؛ استفاده از روش‌های تصویربرداری پیشرفته، نظیر qEEG، نتایج جالبی در خصوص تغییرات ساختاری و عملکردی مغز این بیماران نشان داده است. یکی از ابزارهای مهم در این زمینه، الکتروانسفالوگرافی کمیتی (qEEG) است که امواج مغزی را تحلیل کرده و الگوهای ناهنجار را در فعالیت الکتریکی مغز افراد دوقطبی شناسایی می‌کند. این روش، به ‌ویژه در تشخیص تفاوت‌های ظریف در عملکرد نواحی مغزی که با نوسانات خلقی فازهای مختلف بیماری مرتبط هستند، کمک کننده است؛ و دیدگاه‌های نوینی برای درمان این اختلال ارائه دهد.

تحقیقات اخیر دانشمندان

طبق آخرین تحقیقات، دانشمندان متوجه شده‌اند که تفاوت‌های مهمی در مدارهای مغزی بیماران دوقطبی نسبت به افراد سالم وجود دارد. مطالعات آنان، گواهی بر این است که ماده خاکستری مغز بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در مقایسه با افراد سالم، در نواحی پیشانی، آهیانه و گیجگاهی، نازک‌تر می‌شود. به عبارتی می‌توان گفت، بزرگترین اختلالات در بخش‌هایی از مغز بیماران مشاهده شده است که کنترل توانایی مهار کردن امیال و هیجانات آنان را بر عهده دارند؛ یعنی نواحی پیشانی و گیجگاهی در مغز انسان!

لازم به ذکر است، برخی از بیماران دوقطبی که سابقه‌ای از روان پریشی داشته‌اند؛ دچار کاستی بیشتری در ماده خاکستری مغزشان و در نتیجه، اختلال در پردازش‌های عاطفی و شناختی شده‌اند. از طرفی، طبق تحقیقات، درمان با لیتیوم (داروی ضد روان‌ پریشی و ضد تشنج)، ارتباط معنی‌داری درخصوص کاهش روند نازک شدن ماده خاکستری مغز این بیماران و اثر محافظتی این دارو بر مغز آنها نشان داده است.

یکی از پزشکان و معاون مدیر موسسه تصویربرداری عصبی و انفورماتیک استیونز USC در دانشکده پزشکی عنوان کرده است “این نقشه جدید مغز افراد دوقطبی به ما نقشه راهی می‌دهد تا به دنبال اثرات درمانی باشیم؛ و با گرد هم آوردن روانپزشکان در سراسر جهان، اکنون منبع جدیدی از قدرت برای کشف درمان‌هایی داریم که زندگی بیماران را بهبود می‌بخشند.”

تغییرات مغزی فرد دوقطبی

تغییرات نقشه مغزی در بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی به ‌طور گسترده‌ای بررسی و شناسایی شده است. نتایج این تحقیقات، نشان دهنده تفاوت‌های قابل توجهی در ساختار مغز مانند تغییرات فعالیت فرکانس‌های بالا و پایین درنیمکره‌ها، تغییراتی در آمیگدال و ماده خاکستری مغز و همچنین تفاوت‌هایی در عملکرد مغز این افراد نسبت به افراد سالم، مانند تغییر امواج، اختلالات ارتباطی و…می‌باشد. این تغییرات، نه تنها خلق و خو فرد را مختل می‌کند، بلکه بر عملکرد شناختی افراد نیز تأثیرگذاری زیادی دارد. شناخت دقیق‌تر این تغییرات، منجر به توسعه درمان‌های مؤثرتر شده و کیفیت زندگی بیماران را بهبود می‌بخشد. در ادامه به بررسی این تغییرات پرداخته می‌شود.

طبق مطالبی که پیش‌تر عنوان شد، در بررسی نقشه مغزی افراد دوقطبی، تغییرات متعددی در بخش‌های مختلف مغز آنها مشاهده می‌شود که به واکنش‌های غیرعادی و نوسانات شدید خلقی منجر می‌گردد. این تغییرات، شامل کاهش حجم ماده خاکستری، اختلال در ارتباطات عصبی، عدم تعادل در انتقال‌دهنده‌های عصبی و… است؛ که در ادامه به تفصیل بیان می‌شوند. نکته جالب اینجاست که برخی از این تغییرات در نقشه مغزی فرد مضطرب نیز مشاهده می‌شود. اضطراب به طور مشابه، موجب تغییراتی در نواحی مرتبط با پردازش احساسات و استرس می‌شود. بنابراین با استفاده از همین تشابهات، می‌توان به درک بهتری از سازوکارهای مشترک بین اختلالات خلقی و اضطرابی دست پیدا کرد.

تغییرات فرکانس‌های دو نیمکره مغز

در بیماران دوقطبی، در نیمکره چپ مغز، فعالیت‌های با فرکانس بالا افزایش می‌یابد. این حالت بویژه در فاز مانیا رخ می‌دهد. این افزایش فعالیت می‌تواند با تغییرات خلقی و رفتارهای پرانرژی مرتبط باشد. از طرفی، در نواحی آهیانه‌ای و پس‌سری نیمکره راست، افزایش فعالیت امواج فرکانس پایین مشاهده می‌شود. این تغییرات می‌تواند با احساسات منفی و افسردگی مرتبط باشد؛ بنابرین اکثرا در فاز افسردگی بیماری دوقطبی مشهود می‌شود.

تغییرات در آمیگدال

آمیگدال، نقش مهمی در پردازش احساسات انسان دارد؛ اما در بیماران دوقطبی، بسته به این در کدام فاز بیماری باشد، این بخش به ‌طور متفاوتی عمل می‌کند. برای مثال، در مقایسه با افراد افسرده، فعالیت سمت چپ آمیگدال، کاهش می‌یابد؛ و ارتباط کمتری با سایر مناطق مغزی برقرار می‌کند.

کاهش ماده خاکستری

همانطور که اشاره شد، تحقیقات حاکی از آن است که بیماران دوقطبی معمولاً دچار کاهش قابل توجه ماده خاکستری مغز می‌شوند؛ که این حالت به ‌ویژه در نواحی پیشانی و گیجگاهی و در مواردی نواحی آهیانه‌ای رخ می‌دهد. این نواحی مسئول مهار احساسات، هیجانات و امیال انسان هستند.

لوب پیشانی نقش کلیدی در تصمیم‌گیری، کنترل عواطف و رفتارهای اجتماعی دارد. کاهش ماده خاکستری در این ناحیه، بر توانایی فرد در مدیریت احساسات تأثیرات مخربی برجای می‌گذارد. همچنین، لوب گیجگاهی، به پردازش اطلاعات حسی و حافظه مرتبط است. کاهش ماده خاکستری در این بخش تأثیر منفی بر توانایی یادآوری و پردازش اطلاعات فرد می‌گذارد.

فعالیت‌های غیرعادی در قشر پیشانی

قشر پیشانی مغز معمولاً با حالات عاطفی و شناختی مرتبط است. فعالیت‌های غیرعادی در این ناحیه، در بیماران دوقطبی مشاهده شده است. این تغییرات، توانایی تمرکز و تصمیم‌گیری فرد را هدف گرفته و مختل می‌کند.

تغییرات امواج مغزی

در روش نقشه‌برداری الکتروانسفالوگرافی یا همان qEEG، می‌توان تغییرات الکتریکی مغز را ثبت و بررسی کرده و نشان داد که امواج مغزی در بیماران دوقطبی با افراد سالم متفاوت است. برای مثال، کاهش فعالیت امواج آلفا یا افزایش فعالیت امواج بتا، غیرطبیعی بوده و در نواحی مختلف مغز مشاهده شده است.

تغییرات امواج آلفا

امواج آلفا، نشانه‌ای از وضعیت مغز در استراحت و آرامش هستند؛ و در بیماران دوقطبی، معمولاً در نواحی مغز که مسئول آرامش و توجه هستند، فعالیت این امواج آلفا کاهش می‌یابد. این کاهش فعالیت باعث ایجاد احساس اضطراب و عدم تمرکز در فرد می‌شود. کاهش این امواج، می‌تواند مرتبط با اپیزودهایی از شیدایی یا افسردگی باشد و نشانه‌ای از عدم توانایی در رسیدن به حالت آرامش هستند.

تغییرات امواج بتا

برعکس، معمولاً فعالیت امواج بتا در بیماران دوقطبی افزایش می‌یابد. در مناطقی از مغز که مسئول پاسخدهی به استرس و پردازش اطلاعات هستند، این افزایش فعالیت مشاهده می‌شود. افزایش فعالیت امواج بتا، سبب افزایش ریسک پذیری، تحریک پذیری و همچنین خلاقیت در بیماران می‌شود. این وضعیت در فازهای مانیا یا شیدایی بیماری رخ می‌دهد و می‌تواند توجیهی بر افزایش انرژی و فعالیت‌های غیرمعمول باشد.

اختلال در ارتباطات عصبی

اختلالات در سیگنال‌ها و امواج مغزی منجر به مشکلاتی در ارتباطات عصبی می‌شود. این اختلالات، بر نحوه تفکر، تصمیم‌گیری و رفتار فرد تأثیرگذار هستند. بیماران دوقطبی ممکن است در روابط اجتماعی، مدیریت رفتارهای روزانه و عملکرد شغلی با چالش‌هایی مواجه شوند.

همانطور که گفته شد، نقشه مغزی افراد دوقطبی، یکی از ارزشمندترین ابزارهای متخصصان جهت درک بهتر تغییرات ساختاری و عملکردی مغز این بیماران است. با بهره گیری از تکنیک‌های پیشرفته تصویربرداری و تحلیل امواج مغزی، پژوهشگران می‌توانند نواحی مشخصی از مغز که در نوسانات خلقی و رفتارهای غیر قابل ‌پیش‌بینی نقش دارند را شناسایی کنند. استفاده از نقشه مغزی از این جهت اهمیت دارد که به تشخیص دقیق‌تر، درک عمیق‌تر از چگونگی تعامل عوامل ژنتیکی و محیطی در بروز این اختلال و پیگیری اثربخش‌تر درمان‌ها به متخصصان کمک می‌کند. این اطلاعات، می‌تواند به خوبی راه را برای توسعه روش‌های درمانی هدفمند و فرد محور هموار کند.

منابع

  1. https://www.healthline.com/
  2. https://today.usc.edu/
  3. https://www.uhhospitals.org/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *