آخرین مطالعات تاثیر نقشه مغزی در تشخیص اسکیزوفرنی
در یک مطالعه، 51 بیمار با میانگین سنی حدود 30 سال که اسکیزوفرنی مزمن داشتند؛ بررسی شدند. این بیماران به درمان دارویی مقاوم بودند؛ با تهیه نقشه مغزی (qEEG)، تغییرات مغز این افراد بررسی و تشخیص اسکیزوفرنی این بیماران تایید شد. سپس شدت علائم و وسعت بیماری اسکیزوفرنی در این افراد ارزیابی شد. در ادامه، براساس نتایج حاصل qEEG، یک پروتکل درمانی اختصاصی برای هر بیمار طراحی شد. 48 نفر از 51 نفر، درمان خود را طبق پروتکل طراحی شده انجام دادند؛ و 47 نفر از 48 نفر، بهبودی قابل توجهی نشان دادند. در حالی که اسکیزوفرنی مقاوم به درمان داشتند.
این مطالعه، به خوبی نشان داد که qEEG نه تنها برای تشخیص اسکیزوفرنی به کار برده میشود و ابزار نوین و بسیار دقیقی به حساب میآید؛ در طراحی درمانهای منحصر به فرد، بسیار کاربردی و مفید واقع میشود. qEEG به ابزاری با چشم اندازی نوید بخش برای درمان مؤثرتر و بهبود کیفیت زندگی بیماران تبدیل شده است.
نقشه مغزی در اسکیزوفرنی، ابزاری ارزشمند برای تحلیل تغییرات فعالیتهای الکتریکی مغز است؛ که میتواند به تشخیص دقیقتر این اختلال کمک کند. این روش همچنین در بررسی تفاوتهای فعالیت مغزی در افراد مبتلا به اضطراب نیز مورد استفاده قرار میگیرد. به طور مثال، نقشه مغزی فرد مضطرب، نشان دهنده الگوهایی است که با اختلالات شناختی یا احساسی خاص مرتبط هستند. مطالعه این الگوها میتواند درک ما را از عملکرد مغز در شرایط مختلف مانند اضطراب و اسکیزوفرنی عمیقتر کند. Schizophrenia and the efficacy of qEEG
تفاوتهای اصلی در نقشه مغزی افراد سالم و مبتلا به اسکیزوفرنی
طبق بررسی qEEG افراد سالم و مبتلا به اسکیزوفرنی، مشاهده شد که تفاوتهای قابل توجهی بین نقشه مغزی این افراد وجود دارد. تفاوتها عموما شامل تغییراتی در فعالیت الکتریکی مغز و ساختار آن است. در واقع، بررسی این تغییرات و تفاوتها، به درک بهتر این اختلال کمک میکند؛ و میتواند به عنوان یک ابزار تشخیصی و همچنین راهنمایی برای درمانهای شخصی سازی شده مورد استفاده قرار گیرد.
فعالیت الکتریکی
در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، میزان فعالیت الکتریکی در سمت راست مغز، بیشتر از سمت چپ است. در واقع، در فعالیتهای الکتریکی دو طرف مغز، عدم تقارن مشهودی دیده میشود؛ که میتواند اشکال در شناخت و اختلالات عاطفی این بیماران را توجیه کند.
کاهش ماده خاکستری
طبق تحقیقات، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، در نواحی خاصی از مغز، دچار کاهش حجم ماده خاکستری میشوند. این کاهش حجم ماده خاکستری، پردازش اطلاعات را در مغز مختل میکند؛ و تاثیر منفی روی میزان شناخت و درک این بیماران به جا میگذارد.
اختلال در اتصالات عصبی
آزمایشات زیادی نشان دادهاند که در مغز بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، اتصالات عصبی عملکردی، مختل میشوند. به همین دلیل، اطلاعات به صورت ناهماهنگ پردازش میشوند؛ و بیمار در موقعیتهای مختلف، پاسخهای عاطفی نامناسب میدهد.
فعالیت بیش از حد آمیگدال
آمیگدال، مسئولیت پردازش احساسات را بر عهده دارد. در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت به افراد سالم، آمیگدال فعالیت بیشتری از خود نشان میدهد. با فعالیت شدید آمیگدال، احساسات به شکل شدیدتری بروز میکنند و اضطراب غیر معمولی در افراد ایجاد میشود.
تغییرات در سازمان دهی قشر مغز
در مبتلایان به اسکیزوفرنی، قشر مغز در سازمان دهی سلسله مراتب اطلاعات، دچار اختلال قابل توجهی میشود. در نتیجه، توانایی فرد برای واکنش موثر به محرکهای خارجی، تحلیل رفته و با مشکل رو به رو میشود.
فایده تهیه نقشه مغزی: پیگیری درمان اسکیزوفرنی
نقشه مغزی، اطلاعات دقیقی درباره فعالیتهای الکتریکی مغز ارائه میدهد؛ و میتواند نقاط ضعف و قوت عملکرد مغز را شناسایی کند! بر این اساس، برنامه درمانی مناسب برای بیمار طراحی میشود. در ادامه، پزشکان اثرات درمانی داروها و حتی روشهای غیر دارویی مانند نورفیدبک را ارزیابی میکنند. در واقع، الگوهای فعالیت مغزی با نقشههای مغزی قبلی مقایسه میشوند؛ و به این صورت، بهبود یا تشدید علائم بیماران نشان مشخص میگردد.
همچنین، برای پیگیری طولانی مدت روند درمان و بهبودی بیمار یا حتی، پیشرفت بیماری و وخیمتر شدن شرایط بیمار، میتوان نقشههای مغزی سریالی را مشاهده کرد؛ و تصمیمات دقیقتری در درمان اتخاذ نمود. به دلیل اینکه qEEG روشی غیر تهاجمی است؛ بدون نیاز به جراحی یا داروها و آزمایشات پیچیده، میتواند به صورت مکرر برای ارزیابی وضعیت مغز، استفاده شود. بنابراین، نقشه مغزی، هم برای تشخیص بیماری و هم برای پیگیری تغییرات ناشی از درمان به کار برده میشود.
نقشه مغزی در اسکیزوفرنی با استفاده از qEEG به شناسایی الگوهای غیر طبیعی فعالیت مغزی کمک میکند؛ که معمولاً در بخشهایی مانند نواحی پیشانی یا مناطق مرتبط با پردازش شناختی مشاهده میشود. جالب است بدانید که این روش در تحلیل سایر اختلالات عصبی روانی نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، نقشه مغزی اوتیسم نیز میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره تفاوتهای عملکردی مغز در افراد مبتلا به این اختلال ارائه دهد. بررسی مقایسهای این نقشهها، میتواند به درک عمیقتر از ویژگیهای متمایز هر اختلال منجر شود.
کاربرد نقشه مغزی در تشخیص زودهنگام اسکیزوفرنی
استفاده از الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG)، در تشخیص زود هنگام اسکیزوفرنی کاربرد دارد. این ابزار، الگوهای غیر طبیعی فعالیت الکتریکی مغز را شناسایی میکند؛ و میتواند بروز اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی را نشان دهد.
شناسایی الگوهای غیرطبیعی
طبق مطالعهای که بر روی qEEG افراد مبتلا به اسکیزوفرنی انجام شده است؛ تغییراتی در نوار مغزی این افراد دیده شده که ناشی از الگوهای خاصی از فعالیت مغز هستند. در واقع، برخی تغییرات qEEG، به عنوان یک نشانگر، برای شناسایی زود هنگام اسکیزوفرنی، مورد استفاده قرار میگیرند.
تحلیل حالتهای نقشه مغزی
متخصصان با مطالعه نقشه مغزی خواهر و برادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، متوجه شدند که این بیماران، زمان بیشتری را در حالت خاصی از نقشه مغز به نام دسته C صرف میکنند؛ و زمان کمتری را در دسته D میگذرانند. این ناهنجاریهایی که توسط نقشه مغزی شناسایی میشوند؛ میتوانند نشانهای از خطر ابتلا به اسکیزوفرنی محسوب شوند.
پیشبینی خطر ابتلا
پزشکان، نقشه مغزی افرادی که در معرض خطر ابتلا به اسکیزوفرنی بودند، مانند اعضای خانواده افراد مبتلا، بررسی کردند. در این حین، توانستند تغییرات اولیه در فعالیت مغزی بیماران را قبل بروز علائم بالینی قابل توجه، شناسایی کنند. با شناسایی زود هنگام بیماری، میتوان اقداماتی برای مدیریت آن انجام داد تا کیفیت زندگی بیماران ارتقا یابد؛ و عوارض بیماری کنترل شود.
پیشرفتهای علمی در حوزه علوم اعصاب و فناوریهای تشخیصی، فرصتهای جدیدی را برای درک بهتر و مدیریت مؤثرتر اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی فراهم کرده است؛ استفاده از الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG) به عنوان ابزاری نوین، امکان شناسایی دقیقتر الگوهای مغزی مرتبط با این بیماری و طراحی پروتکلهای درمانی شخصی سازی شده را مهیا کرده است. Study sheds light on origins of schizophrenia in the brain
یافتههای اخیر، نه تنها بر قابلیت qEEG در تشخیص این اختلال تأکید دارند، بلکه به اثربخشی روشهای درمانی نوین مانند نوروفیدبک هدایت شده بر اساس نقشه مغزی نیز اشاره میکنند. در نهایت، بهکارگیری qEEG در کنار سایر رویکردهای بالینی، میتواند گامی مؤثر در جهت بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی باشد؛ و افقهای تازهای را در درمان این اختلال پیچیده بگشاید.