نوروفیدبک برای وسواس فکری: درمان OCD با نوروفیدبک

آخرین بروزرسانی: 6 ژانویه 2025
بیماری وسواس که به نام اختلال وسواسی جبری یا OCD هم شناخته می‌شود؛ یک بیماری روان است که با افکار مزاحم و اجبارهای رفتاری مشخص می‌شود. این اختلال، به وسیله درمان‌های دارویی و رفتار درمانی می‌تواند تحت کنترل درآید. اما در سال‌های اخیر روشی نوین به نام نوروفیدبک، به عنوان یک درمان غیر تهاجمی و مبتنی بر علم، به یک گزینه امیدوار کننده برای کاهش علائم OCD تبدیل شده است. تاثیر مطلوب نوروفیدبک برای وسواس فکری، این درمان را برای بسیار از بیماران به گزینه‌ای محبوب تبدیل کرده است.
نوروفیدبک برای وسواس فکری
فهرست عناوین محتوا

چه روشی برای درمان وسواس فکری مناسب است؟

هدف نوروفیدبک در درمان اختلال وسواس، کاهش شدت و تعداد علائم مربوط به بیماری وسواس است؛ در واقع، هیچ درمان قطعی برای بیماری وسواس وجود ندارد؛ و همه درمان‌ها اعم از درمان‌های دارویی، درمان‌های غیر دارویی مانند رفتار درمانی و حتی درمان‌های نوین مثل نوروفیدبک، می‌توانند علائم بیماران مبتلا به وسواس را کاهش دهند. بنابراین، توجه به عوارض جانبی هر روش درمانی و سرعت شروع اثرات درمانی در کنار ماندگاری این درمان‌ها در صورت اتمام دوره درمان، بیش از پیش اهمیت می‌یابد. با مقایسه این فاکتورها در هر روش درمانی برای بیماری وسواس، می‌توان مناسب‌ترین درمان را برای مبتلایان به وسواس، انتخاب نمود.

درمان نوروفیدبک برای وسواس فکری

نوروفیدبک، یک روش درمانی نوظهور است. این درمان، غیر تهاجمی، غیر شیمیایی و کاملا بدون درد است که می‌تواند به بیماران کمک کند تا کنترل بهتری بر الگوهای فکری و رفتاری خود داشته باشند؛ و در نتیجه کیفیت زندگی بهتری تجربه کنند. در طول درمان با نوروفیدبک، بیمار روش‌های خود تنظیمی را یاد می‌گیرد. یادگیری این روش‌ها، اساس درمان با نوروفیدبک است. در ادامه با به کارگیری این آموخته‌ها در زندگی روزمره، می‌توان به عملکرد مغزی سالم‌تری دست یافت و علائم بیماری را در بلند مدت کاهش داد.

درمان نوروفیدبک برای وسواس فکری نه تنها به کاهش علائم وسواس کمک می‌کند؛ بلکه می‌تواند تاثیر مثبتی بر تمرکز نیز داشته باشد. افراد مبتلا به وسواس اغلب با مشکل در حفظ تمرکز نیز رو به ‌رو هستند؛ زیرا افکار وسواسی مانع از توجه کامل به وظایف می‌شوند. تاثیر نوروفیدبک بر تمرکز می‌تواند به بیماران کمک کند تا توانایی متمرکز شدن بر کارهای روزمره را بهبود بخشند و از مزایای آن بهره‌مند شوند.

چطور درمان نوروفیدبک می‌تواند به OCD کمک کند؟

درمان با نوروفیدبک، یک فرایند خودتنظیم و خود تولید است. یعنی بیمار یاد می‌گیرد، خودش الگوهای مغزی مطلوبی را برای کاهش علائم خود تولید کند و آنها را به نحو موثری تنظیم کند. با گذشت زمان و تمرین روش‌های آموخته شده، مغز ارتباطات و مسیرهای عصبی خود را بهبود می‌بخشد. به این صورت، وسواس و اجبارهای ناشی از افکار وسواسی کاهش می‌یابند. علاوه بر این، با یادگیری تنظیم عملکرد مغزی بهینه از طریق پروتکل درمان نوروفیدبک، بیماران اضطراب کمتری را متحمل می‌شوند. در نهایت، بیماران مبتلا به وسواس، با یادگیری خودتنظیمی بهبود یافته از طریق نوروفیدبک، کنترل بیشتری بر افکار، رفتارها و احساسات خود خواهند داشت.

نوروفیدبک به عنوان یک درمان غیر تهاجمی برای وسواس فکری، می‌تواند به تنظیم فعالیت مغزی کمک کند؛ و به افراد مبتلا به وسواس امکان کنترل بهتری بر افکار و رفتارهای خود بدهد. این درمان علاوه بر کاهش علائم وسواس، به طور قابل توجهی بر اضطراب افراد تاثیر می‌گذارد. در واقع، تاثیر نوروفیدبک بر اضطراب یکی از جنبه‌های مهمی است که می‌تواند به بهبود کلی وضعیت بیماران کمک کند. Does Neurofeedback Therapy Help With OCD? | Drake Institute

آیا نوروفیدبک می‌تواند جایگزین دارو درمانی در درمان وسواس فکری شود؟

در سال‌های اخیر، مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده است. با توجه به اینکه روش درمان با نوروفیدبک، آموزش بیماران برای تنظیم الگوهای مغزی است؛ این درمان به عنوان یک گزینه غیر تهاجمی، برای کاهش علائم OCD با عوارض جانبی کمتر نسبت به داروها معرفی شده است. در برخی مطالعات، نوروفیدبک، به عنوان جایگزین مناسبی برای سایر روش‌های درمانی در نظر گرفته شده است.

اما در مطالعات دیگری، به کاربرد همزمان نوروفیدبک و سایر روش‌های درمانی مانند داروها و روان درمانی تاکید شده است. با این حال، شرایط بیمار، شدت و مدت علائم بیماری از مهم‌ترین فاکتورهایی هستند که تعیین می‌کنند کدام روش درمانی برای بیمار مناسب‌تر است. Neurofeedback for obsessive compulsive disorder: A randomized, double-blind trial – PubMed

با وجود اینکه مطالعات زیادی درباره تاثیر نوروفیدبک برای درمان وسواس فکری انجام شده است؛ اما هنوز هم به علت کمبود تحقیقات اساسی در این زمینه و وجود پشتیبانی گسترده از روش‌های درمانی دیگر مانند داروها، نوروفیدبک به عنوان اولین گزینه درمان برای OCD در نظر گرفته نمی‌شود. درمان‌های اولیه معمولا درمان‌های شناختی رفتاری و استفاده از داروها را شامل می‌شوند. با ادامه تحقیقات و اثبات مزایای درمان نوروفیدبک برای OCD، احتمالاً افراد آن را به ‌عنوان یک گزینه درمانی غیر تهاجمی و بدون درد که مکملی برای سایر رویکردهای درمانی است؛ در نظر خواهند گرفت.

در نهایت، بهترین گزینه درمانی باید طبق دستور و صلاحدید یک روانپزشک با تجربه یا متخصص بهداشت روان انتخاب شود. برخی از متخصصان بهداشت روان، نسبت به استفاده از نوروفیدبک برای درمان OCD تردید دارند. آن‌ها معتقدند که تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است. با این حال، مطالعاتی که تاکنون انجام شده‌اند؛ بسیار امیدوارکننده بوده‌اند. در یکی از این مطالعات نشان داده شد که حدود 92 درصد از افراد مبتلا به وسواس فکری در آزمایش انجام شده، به نوروفیدبک پاسخ مثبت نشان دادند. با این حال، نیاز به تحقیقات بیشتر برای تأیید اثربخشی نوروفیدبک به عنوان یک درمان جایگزین وجود دارد. Is Neurofeedback an Effective Treatment for OCD?

نوروفیدبک برای درمان وسواس کدام قسمت مغز را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

نواحی مورد هدف نوروفیدبک، مناطقی هستند که بیشتر تحت تاثیر وسواس قرار می‌گیرند. این نواحی اکثرا شامل قشر مغز در ناحیه پیشانی، گانگلیا (هسته‌های) پایه و تالاموس هستند. علاوه بر این، نوروفیدبک می‌تواند فعالیت سیستم عصبی مرکزی را به صورت کلی تعدیل و تنظیم کند. در افراد مبتلا به وسواس فکری، سیستم عصبی مرکزی، عموما با افکار مزاحم و اضطراب‌آور انباشته می‌شود؛ که فرد را به انجام اعمال اجباری وادار می‌کند. بر اساس آزمایشات انجام شده، نوروفیدبک به سیستم عصبی مرکزی کمک می‌کند؛ تا الگوهای فکری رنج‌آور و تکراری را کاهش داده و در نتیجه اجبارها را کاهش ‌دهد.

استفاده از نوروفیدبک برای درمان وسواس فکری چقدر طول می‌کشد؟

زمان بندی درمان با نوروفیدبک برای وسواس فکری در هر فرد متفاوت است. در واقع عوامل زیادی در بروز نشانه‌های درمان دخیل هستند. تعداد جلسات درمانی که افراد شرکت می‌کنند، سرعت یادگیری هر شخص، حفظ استراتژی‌های خود تنظیمی، ویژگی‌های شخصیتی افراد، پایبندی به درمان منظم، تمرین تکنیک‌های آموخته شده و… از عوامل موثر در روند درمان هستند. با این حال، تحقیقات نشان می‌دهند که بسیاری از افراد در عرض چند هفته پس از درمان نوروفیدبک احساس بهبودی می‌کنند.

با اینکه تعداد و فاصله جلسات برای هر فرد متفاوت است؛ اما بیشتر بیماران 1 الی 2 بار در هفته به جلسات نوروفیدبک مراجعه می‌کنند. بنابراین، روند درمان نوروفیدبک برای وسواس فکری، چندین ماه طول می‌کشد. در شروع درمان، ممکن است پزشک یا روان درمانگر از بیماران بخواهد فرم‌های ارزیابی یا پرسشنامه‌هایی را تکمیل کنند؛ تا بتوانند به وسیله آنها، پیشرفت درمان و بهبودی علائم را در طول زمان اندازه ‌گیری کنند.

استفاده از نوروفیدبک برای درمان وسواس فکری، از مزایای بلند مدتی برخوردار است. زیرا به مرور زمان، افراد استراتژی‌های جدیدی برای تنظیم وسواس و اضطراب خود یاد می‌گیرند. اگر افراد بعد از اتمام دوره درمان، بتوانند تکنیک‌های آموخته شده را حفظ کنند؛ مزایای درمان با نوروفیدبک در طول زمان ادامه خواهد یافت. تحقیقات نشان داده‌اند، افرادی که درمان نوروفیدبک برای وسواس فکری را دریافت کرده‌اند؛ تا دو سال پس از درمان، بهبودی قابل توجه یا حتی بهبودی کامل از علائم بیماری خود گزارش داده‌اند.

در پایان، نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی برای وسواس فکری، پتانسیل زیادی در کاهش علائم این بیماری و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به وسواس فکری دارد. اگرچه تحقیقات بیشتری برای تأیید اثربخشی کامل آن مورد نیاز است؛ اما مطالعات موجود نشان می‌دهند که این درمان می‌تواند به تنظیم فعالیت مغزی و کاهش اضطراب کمک کند. با توجه به پیشرفت‌های انجام ‌شده، نوروفیدبک می‌تواند به عنوان یک گزینه مکمل درمان‌های متداول برای مدیریت وسواس فکری مورد استفاده قرار گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالعه پیشنهادی

جدیدترین مقالات مرتبط با نوشته فعلی را مطالعه نمایید